هلن یک سال پس از طلاق برای یک دوره بقا در طبیعت ثبت نام می‌کند تا فرصتی پیدا کرده و دوباره زندگی خود را سر و سامان دهد. اما هلن به زودی از طریق این تجربه خاص متوجه می‌شود که گاهی اوقات برای اینکه خود را پیدا کنید، باید واقعا گم شوید!!

پسری کنجکاو و ماجراجو به نام ریدلی، همراه با دوستانش، تلاش می کند که از گنجینه های موزه تاریخ طبیعی محافظت کند و راز جادویی آن را محفوظ نگه دارد و ...

فیلم داستان حدود 1 ماه از زندگی مدرسین، دانش آموزان و مدیران یک دبیرستان را از دید یک مربی جایگزین به نام هنری بارتیس (آدرین برودی) روایت می‌کند و ....

فیلم داستان یک زن اهل کانزاس را در اوایل دهه 1920 میلادی روایت می کند. این زن با رقاصی آشنا می شود که به دنبال شهرت است و قصد دارد که به نیویورک سفر کند. این آشنایی باعث می شود که زندگی او برای همیشه تغییر کند…

فیلم داستان دختری جوان را به تصویر می‌کشد که به طور ناگهانی نزد خانواده‌ی نامزد مرحومش می‌رود و آنها را از اتفاقی شوکه‌کننده باخبر می‌کند. اکنون این خانواده غافلگیر می‌شوند و همه چیز به یک‌باره تغییر می‌کند و…

داستان فیلم بر روی یک زن و مرد به نام های رونی میسنر و اد همسلر تمرکز دارد. اد همواره در حال آماده شدن برای بحرانی است که شاید هرگز اتفاق نیفتد. از طرف دیگر رونی هم همیشه در حال خرید چیزهایی است که ممکن است هرگز از آن ها استفاده نکند. هنگامی که این دو در یک شهر کوچک سعی می کنند عشق را پیدا کنند، همه چیز عوض می شود...

بعد از مریض شدن مادرش، بریجیت مجبور می شود بار دیگر به خانه ی دوران کودکی اش در شیکاگو بازگردد. نظر پدر خانواده این است که مادرشان را در خانه نگه دارند و برادر خانواده نیز تصمیم دارد مادرش را به یک مرکز مراقبتی به نام “مموری کِر” ببرند تا به صورت تخصصی از او مراقبت شود و ....

فیلم “قلب ها بلند می طپند” داستان پدری را روایت می کند که قبل از رفتن دخترش به کالج، یک گروه دو نفره آهنگسازی باورنکردنی را با دخترش تشکیل می دهد…

سربازی آمریکایی پس از آنکه از یک حمله در عراق جان سالم به در می برد، عکسی از یک زن ناشناس پیدا می کند و تصمیم می گیرد پس از بازگشت به آمریکا این زن را پیدا کند...

داستان فیلم در مورد یک زن میانسال می باشد که از همسر خود جدا شده است و با یک خواننده بازنشسته آشنا می شود. آن دو در می‌یابند که عشق در هر سنی می تواند آغاز شود...

دو خبرنگار، تریسی و چاک، پیامی از شخصی که درباره "دنیای آینده" چیزهایی کشف کرده بود دریافت می کنند. این شخص قبل از اینکه بتواند چیزی در مورد دنیای آینده به کسی بگوید، کشته می شود. بنابراین آنها دست به کار می شوند و...

دختری جوان، “سوفی”، بعد از مرگ پدر توسط جادوگری نفرین شده و تبدیل به یک پیرزن می شود. او هم از ترس اینکه در هیبت یک پیرزن دیده شود، از شهر خارج شده و به قلعه ای، “قلعه متحرک هاول”، می رسد. این قلعه متعلق به جادوگریست که دختر های جوان را می دزدد و قلبشان را به تسخیر خود در می آورد. “سوفی”، به عنوان خدمتکار وارد قلعه شده و درصدد از بین بردن نفرین بر می آید …

گرگ يک پرستار مرد است که چند ماهی است به دختری به اسم پم علاقمند شده و اکنون آنها با هم نامزد شده اند. گرگ که می خواهد به رابطه بین شان رسمیت ببخشد و با پم ازدواج نماید خود را آماده می کند تا با خانواده همسر آینده اش ملاقات کند. بنابراین بهمراه پم نزده خانواده او می رود. پدر زن آينده گرگ جک نام دارد و مامور سابق اف.بی.آی بوده است. جک مردی است خشن با پیش داوری های سفت و سختش که معتقد است گرگ بدرد پم نمی خورد. او تصميم دارد گرگ را توسط دستگاه دروغ سنجی که خودش اختراع کرده امتحان نماید. گرگ نيز جوانی است دست و پا چلفتی بنابراین رابطه آنها بدون مشکل از آب در نمی آید و بدين ترتيب ماجراهای بين اين دو آغاز می شود.